hihi زندگی پر از داستان
این دنیا فقط با داستان زنده است.

مرد فقیری درست هم زمان با یک مرد بسیار ثروتمند به دروازه ی بهشت رسید.
پدر مقدس از روزنه نگاهی به بیرون انداخت، سپس یک دسته کلید بزرگ را بیرون آورد. در بهشت را باز کرد و اجازه داد مرد ثروتمند وارد شود. او حتی نیم نگاهی هم به مرد فقیر نکرد. با بسته شدن در، صدای موزیک، ترانه ها و آوازهای بلند از داخل بهشت شنیده شد
. حتما جشن بزرگی برپا بود. مرد فقیر کمی دلخور شد. اما با حوصله زیاد منتظر ماند تا پدر مقدس دوباره در را باز کند. مرد فقیر فکر می کرد اگر او هم وارد بهشت شود، برایش جشن می گیرند. اما این طور نبود. همه جا آرام بود، حتی فرشتگان مهربانی که او را به طرف قصرش می بردند، هم آرام بودند. مرد فقیر به تلخی گفت: «حتی در بهشت هم به ثروتمندان بیشتر از بقیه توجه می شود.»
فرشتگان برای او دلیل آوردند که: «ابدا دوست عزیز! این سروصداها فقط به این دلیل بود که هر روز آدم های فقیر بسیاری وارد بهشت می شوند اما فقط هر صد سال یک بار یک مرد ثروتمند را به بهشت می آورند.»

یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:50 :: نويسنده : mnv

یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.این مرکز پنج طبقه داشت و هرچه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد؛اما اگر در طبقه ای دری را باز کنند،باید حتما آن مرد را انتخاب کنند و اگر به طبقه بالاتر رفتند دیگر اجازه برگشت ندارند و هر شخص فقط یک بار میتواند از این مرکز استفاده کند.
روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند.
در اولین طبقه بر روی در نوشته بود:این مردان شغل و بچه های دوست داشتنی دارند.دختری که تابلو را خوانده بود گفت:خب،بهتر از کار نداشتن یا بچه نداشتن است ولی دوست دارم ببینم بالاتری ها چگونه اند ؟
پس رفتند.
در طبقه دوم نوشته بود:این مردان شغلی با حقوق زیاد ،بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند.دختر گفت:هووووم!طبقه بالاتر چه جوریه…؟
طبقه سوم:این مردان شغلی با حقوق زیاد ،بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند و در کارِ خانه هم کمک می کنند.دختر:وای …،چقدر وسوسه انگیز،ولی بریم بالاتر؛و دوباره رفتند.
طبقه چهارم:این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند.دارای چهره ای زیبا هستند،همچنین در کارِ خانه کمک می کنند و هدف های عالی در زندگی دارند.آن دو واقعا به وجد آمده بودند.دختر:وای چقدر خوب.پس چه چیزی ممکنه طبقه آخر باشه!آنها گریه کردند.
پس به طبقه پنجم رفتند،آنجا نوشته بود:این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند.از این که به مرکز ما آمدید متشکریم و روز خوبی برای شما آرزومندیم

یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:45 :: نويسنده : mnv

روبه غروب
ريخته سرخ غروب
جابجا بر سر سنگ.
كوه خاموش است.
مي خروشد رود.
مانده در دامن دشت
خرمني رنگ كبود.

سايه آميخته با سايه.
سنگ با سنگ گرفته پيوند.
روز فرسوده به ره مي گذرد.
جلوه گر آمده در چشمانش
نقش اندوه پي يك لبخند.

جغد بر كنگره ها مي خواند.
لاشخورها، سنگين،
از هوا، تك تك ، آيند فرود:
لاشه اي مانده به دشت
كنده منقار ز جا چشمانش،
زير پيشاني او
مانده دو گود كبود.

تيرگي مي آيد.
دشت مي گيرد آرام.
قصه رنگي روز
مي رود رو به تمام.

شاخه ها پژمرده است.
سنگ ها افسرده است.
رود مي نالد.
جغد مي خواند.
غم بياويخته با رنگ غروب.
مي تراود ز لبم قصه سرد:
دلم افسرده در اين تنگ غروب.

 

یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:35 :: نويسنده : mnv


از هجوم نغمه اي بشكافت گور مغز من امشب:
مرده اي را جان به رگ ها ريخت،
پا شد از جا در ميان سايه و روشن،
بانگ زد بر من :مرا پنداشتي مرده
و به خاك روزهاي رفته بسپرده؟
ليك پندار تو بيهوده است:
پيكر من مرگ را از خويش مي راند.
سرگذشت من به زهر لحظه هاي تلخ آلوده است.
من به هر فرصت كه يابم بر تو مي تازم.
شادي ات را با عذاب آلوده مي سازم.
با خيالت مي دهم پيوند تصويري
كه قرارت را كند در رنگ خود نابود.
درد را با لذت آميزد،
در تپش هايت فرو ريزد.
نقش هاي رفته را باز آورد با خود غبار آلود.

مرده لب بربسته بود.
چشم مي لغزيد بر يك طرح شوم.
مي تراويد از تن من درد.
نغمه مي آورد بر مغزم هجوم.

 

یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:34 :: نويسنده : mnv

پس کجاست؟
چند بار
خرت و پرت های کیف بادکرده را
زیرو رو کنم:
پوشه مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسر کار
کارت های اعتبار

کارت های دعوت عروسی و عزا
قبض های آب و برق و غیره و کذا

برگه حقوق و بیمه و جریمه و مساعده
رونوشت بخشنامه های طبق قاعده

نامه های رسمی و تعارفی
نامه های مستقیم و محرمانه معرفی

برگه رسید قسط های وام
قسط های تا همیشه ناتمام...

پس کجاست؟
چند بار
جیب های پاره پوره را
پشت و رو کنم:
چند تا بلیت تا شده
چند تا اسکناس کهنه و مچاله
چند سکه سیاه
صورت خرید خواروبار
صورت خرید جنس های خانگی...

پس کجاست؟
یادداشت های درد جاودانگی؟

 

قیصر امین پور

یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:29 :: نويسنده : mnv

سابقه انجام خالکوبی و تاتو در بین جوامع بشری از تاریخچه ای بس طولانی برخوردار بوده و به عنوان نشانه و علامتی از وابستگی به قوم خاندان و یا موقعیتی اجتماعی حکایت داشت . در حال حاضر انجام خالکوبی و تاتو طرفداران فراوانی را به خود جلب نموده بطوریکه این امر تبدیل به امری متداول (مد) شده است .

پس از گذشت زمانی چند و به دلایل خاص خود (همچون از مد افتادن ) تعدادی از آنان خواهان محو نمودن تاتو و پاک کردن خالکوبی خود می گردند و برای از بین بردن آن به اقدامات مختلفی همچون انجام عمل جراحی ، سوزانیدن با اسید یا با محلول های شیمیایی تراشیدن و ... دست می زنند که نتایج آن نه تنها باعث از بین رفتن و محو تاتو نکشته ، بلکه اثرات نامطلوب و نازیباتر از خود بر جا می گذارد که ناراحتی و نارضایتی فرد را دو چندان می کند .

با ظهور لیزر در حوزه پزشکی به ویژه در پوست و زیبایی موضوع درمان خالکوبی و محو نمودن کامل تاتو توسط لیزر ، تمام درمان های مرسوم را تحت تاثیر قرار داده و در حال حاضر بیش از دودهه است که نخستین انتخاب برای درمان قاطع و موثر محو تاتو ، لیزر می باشد .

منشاء رنگدانه ها
اصولاً لکه های رنگی بر روی پوست از دو منشاء داخلی و یا خارجی می باشند .

الف : ضایعات رنگدانه ای با منشا داخلی :
این لکه های رنگی همچون کک و مک ، انواع خال ها در صورت و بدن ، ماه گرفتگی ها ، خال های مادر زادی ، لک های صورت بعد از حاملگی (کلو آسما ) و ... در اثر تشدید فعالیت مواد و عناصری در داخل سلول بدن به وجود می آید .

ب : ضایعات رنگدانه ای با منشا خارجی :
این ضایعات رنگدانه ای (پررنگی یا بد رنگی ) در اثر عوامل و عناصر خارج از بدن ، به وجود آمده که عمدتا ً به چهار گروه تقسیم می شوند .

1- در اثر ضربه و تصادف
که با فرورفتن جسمی نافذ در بدن و ورود ماده ای به داخل پوست و ایجاد واکنش های بعدی در سلول ، نتیجتا منجر به ضایعات رنگدانه ای می شوند .

2- تاتوهای طبی
این نوع تاتو و خالکوبی ، عمدتا برای افرادی که به مدت طولانی باید تحت درمان رادیوتراپی قرار بگیرند ، به منظور مشخص نمودن محل تابش اشعه ، نقطه مورد نظر را با رنگدانه یا تاتو مشخص می نمایند .
همچنین برای افرادی که ماستکتومی (برداشتن پستان ) شده اند ، به عنوان یک اقدام زیبایی ، برای آنها نوک و هاله پستان را توسط خالکوبی ترمیم می کنند .

3- تاتوی تزئینی
این نوع خالکوبی از نظر وسعت انجام و تعداد طرفدارانش ، بعد از تاتو قرارگرفته و با انجام نقاشی های هنری در نقاط مختلف بدن این نوع تاتوی دکوراتیو را به وجود می آورند .

4- تاتو
نازک یا کلفت کردن ، تغییر جهت دادن ، زاویه دار نمودن و یا طولانی نمودن ابروها ، پر رنگ کردن لب ها ، ایجاد ریمل و خط دائمی بر روی پلک ها و ... از جمله مواردی است که به آن تاتو می گویند .

عوارض انجام تاتو
1- عفونت :
عفونت های چرکی و ابتلا به ویروس ، در صورت استریل نبودن وسایل تاتو ، می توانند سلامتی فرد کاندید انجام تاتو را مورد مخاطرات جدی و گاها غیر قابل درمان قرار دهند .

2- تشدید کردن بعضی از بیماری ها :
امکان تشدید شدن و ظهور حاد بعضی از بیماریهای پوستی همچون پسوریازیس و یا لیکن پلان نیز بعد از انجام تاتو ، گزارش شده است .

3- ایجاد آلرژی :
ایجاد آلرژی و حساسیت پس از انجام تاتو به علت نوع رنگ به کار گرفته شده نیز از دیگر عوارض تاتو می باشد

4- ایجاد کلوئید :
گاها در مسیر ورود سوزن تاتو ، در پی ایجاد واکنش پوستی ضایعه ای شبیه به سوختگی برجسته ضخیم و بد رنگ در طول تاتو انجام شده بوجود می آید که منظری شبیه به سوختگی (کلوئید ) عمدتا در نزد خانمهایی به وجود می آید که سابقه بد زخمی را از قبل ذکر می کنند .

5- ایجاد سرطان پوست
و در پایان باید از به وجود آمدن عارضه ای مهلک ولی نادر که می تواند در پی انجام تاتو بر روی یک خال ، سرطان پوست ایجاد گردد نیز سخن گفت .

درمان قطعی تاتو فقط توسط لیزر
همانگونه که اشاره شد با ورود لیزر به حوزه پوست و زیبایی درمان قطعی تاتو نیز تحقق یافت بطوریکه در حال حاظر ، در کمتر مرکز درمانی ، پزشکان پوست و جراح زیبایی تمایل به استفاده از روش های یاد شده جهت محو خالکوبی و تاتو داشته و به لحاظ نتایج مطلوب لیزر این شیوه درمانی را به فرد پیشنهاد می نمایند .

چگونگی اثر لیزر
لیزر با هدف قرار دادن سلول ایجاد کننده رنگ در بدن (ملانین ) و بمباران آن توسط پالس های نور ، باعث لیز شدن و پاره شدن رنگدانه و خرد شدن آن می گردد که رنگدانه های مورد نظر نیز توسط سلول های ماکروفاژ که وظیفه پاک سازی بدن از عناصر خارجی را عهده دار هستند ، بلعیده و نابود می گردند . تاتوهایی که رنگ تیره توسط کربن و جوهر سیاه در آن بکارگرفته شده و عمدتا رنگ خالکوبی را سیاه و تیره نشان می دهند از جمله تاتوهایی هستند که به طول موج های ارسالی از طرف لیزر ، پاسخ مطلوب داده و در مقایسه با دیگر رنگ ها در جلسات درمانی کمتری نتایج مطلوبی از خود نشان می دهند .

انواع لیزهایی که برای این اقدام درمانی بکار گرفته می شوند عبارت اند از :
1- لیزر ND:YAG
2- لیزر CO2
3- لیزر (Q-switched) که به خاطر هدف قراردادن دقیق رنگدانه ها نتایج بسیار جالبی را ارائه کرده است .

چه کسانی کاندید درمان تاتو توسط لیزر می باشند
1- سن ایده آل برای فرد مورد نظر ، بهتر است بین 30 تا 50 سال باشد .
2- افراد دارای پوست روشن ، پاسخ بهتری در درمان لیزر نسبت به افراد برنزه و دارای پوست تیره می دهند . افراد برنزه و دارای پوست تیره ، رنگ چشم و موی مشکی (بد زخم ) باید با دفت و وسواس بیشتری توسط پزشک ، لیزر درمانی شوند تا نتایج و عوارض و مخاطراتی برای آنان ایجاد نشوند .
3- فرد کاندید باید زندگی فعال و با نشاطی داشته باشد و دچار بیماری های روحی و روانی همچون افسردگی نباشد .

چه افرادی تاتوی آنان را نباید توسط لیزر درمان کرد
1- اگر فرد تحت درمان با قرص راکوتان باشد
2- کسانی که خود را برنزه کرده باشند .
3- افراد دارای تیپ پوستی پنج و شش (خیلی تیره و سیاه پوست )
4- افراد دارای رنگدانه های مشکوک مانند وجود خال های مشکوک سرطان در بدن
5- افراد دچار بیماری لوپوس اریتماتو
6- افداد دچار بیماری روحی ، روانی ( سایکوز )
7- افرادیکه نسبت به فلزات همچون آهن حساسیت داشته قبل از درمان توسط لیزر باید تست حساسیت از آنان به عمل آید .

شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:17 :: نويسنده : mnv

پدر

وقتی 4 ساله بودم: بابا هر كاری می تونه انجام بده.

وقتی 5 ساله بودم: بابام خیلی چیزها می دونه.

وقتی 6 ساله بودم: بابام از بابای تو باهوش تره.

وقتی 8 ساله بودم: بابام هر چیزی رو دقیقا نمی دونه.

وقتی 10 ساله بودم: در گذشته زمانی كه بابام بزرگ می شد همه چیز مطمئنا متفاوت بود.

وقتی 12 ساله بودم: خوب طبیعیه پدر در آن مورد چیزی نمی دونه، اون برای به خاطر آوردن كودكیش خیلی پیر است.

وقتی 14 ساله بودم: به پدر توجه نكن، او خیلی قدیمی فكر می كنه.

وقتی 20 ساله بودم: آه خدای من! او خیلی قدیمی فكر می كنه!

وقتی 25 ساله بودم: پدر كمی درباره آن اطلاع دارد. باید اینطور باشد، چون او تجربه ی زیادی دارد.

وقتی 35 ساله بودم: بدون مشورت با پدر كوچك ترین كاری نمی كنم.

وقتی 40 ساله بودم: متعجبم كه پدر چگونه این جریان را حل كرد. او خیلی عاقل و دانا بود و دنیایی تجربه داشت.

وقتی 50 ساله بودم: اگر پدر اینجا بود همه چیز را در اختیار او قرار می دادم و دراین باره با او مشورت می كردم. خیلی بد شد كه نفهمیدم او چقدر فهمیده بود. می توانستم خیلی چیزها از او یاد گیرم.

پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:37 :: نويسنده : mnv

بسیاری از دختر خانم ها کنجکاو هستند ، بدانند پسری که به آنها توجه نشان می دهد آیا واقعا به آنها علاقمند است یا خیر ؟! معمولا زبان بدن بیشتر از زبان گفتار گویای شخصیت و طرز تفکر افراد است .
۱- چشم ها
اگر زمانیکه با نامزدتان به گردش می روید و یا در اغلب اوقات چشمان نامزدتان به شما دوخته شده ، نشانه این است که او عاشق شما و در جستجوی زوایای درونی و شخصیت نهفته شما است. اما اگر زمانیکه با یکدیگر هستید چشمان او به اطراف می چرخد نشان دهنده این است که او به دنبال شخص دیگری است و متوجه شما نمی باشد.
۲-  دهان
زمانیکه فردی به شما علاقمند می شود ، لبخندی عمیق و صمیمی به شما می زند. اما اگر دیدید او لبخندی خشک می زند انگار که آن لبخند را به زور روی لب های او دوخته اند بدانید که او از روی ادب با شما مانده و به محض اینکه فرصتی پیدا کند شما را ترک خواهد کرد.
۳- شانه ها
زمانیکه مردان در حال صحبت و گفتگو با فرد مورد علاقه شان هستند شانه هایشان به طور غیر ارادی به سمت جلو خم می شود . این حالت نشانه این است که آن مرد می خواهد شما در مرکز توجه اش باشید و تمام تمرکز و توجه اش به شما است.
۴-  بازوها
زمانیکه مرد مورد نظرتان بازوهایش را گشوده نشان دهنده علاقه به ایجاد صمیمیت و آشنایی بیشتری است. اما اگر کسی بازوهایش را بسته نشان دهنده این است که او علاقه ای ندارد شما به حریم شخصی اش وارد شوید.
۵- دست ها
دستان خیس از عرق ، بازی کردن با دستان ، نشان دهنده این است که آن مرد به شما جذب شده است. زمانیکه او سعی میکند پیراهن یا موهایش را مرتب کند ، می خواهد در نظر شما بهترین باشد.
۶- پاها
اگر مردی به شما جذب شده باشد سعی می کند در راه رفتن شما را راهنمایی کند ، مهم نیست کجا می روید ، موقعیت و حالتی که او به خود می گیرد نشان دهنده میزان صمیمیت و علاقه وی به شماست. او سعی می کند شما را حمایت کند و مراقب شماست.
۷- قفسه سینه
زمانیکه با فردی قدم می زنید و او به شما علاقمند است ، سینه اش را جلو داده و بازوهایش متمایل به عقب می باشد. این حالتی است که مردان سعی می کنند جنس مخالف شان را با آن تحت تاثیر قرار بدهند.
۸- رفتار
فردی که به شما علاقمند شده سعی می کند در مقابل شما مانند یک جنتلمن رفتار کند ، در را برای شما باز می کند ، کمک می کند تا مانتو یا پالتویتان را بپوشید ، مراقب شماست و سعی می کند زندگی را برایتان ساده تر کند. با این نشانه ها می توانید بفهمید که مادرش او را به خوبی تربیت کرده و علامتی است برای اینکه بفهمید علاقه وی به شما واقعی است و فقط از روی ادب با شمار رفتار نمی کند.
۹- شخصیت
بسیاری از مردان علاقه شان را پشت حرفهای آزاردهنده و نیش دارشان پنهان می کنند. آنها ممکن است جوک یا حرف خنده داری بزنند ، یا شما را دست بیندازند ؛ اما این نوع مردان با این کارهایشان در واقع دارند به شما نشان می دهند که عاشق تان شده اند. خب آدمها متفاوت اند ، مگر نه؟!
۱۰- کلمات
زمانیکه مردی از شما تعریف می کند ، نشانه این است که به شما علاقمند شده ؛ اما قبل از اینکه به او علاقمند شوید مطمئن شوید که پشت این تعاریف شخصیت و نیات بدی پنهان نشده باشد.

یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:10 :: نويسنده : mnv


آن‌كه‌ بلند بود و مویش‌ كمی‌ ریخته‌ بود، گفت‌: "دیگه‌ چه‌ نوشته‌؟"
"هیچی‌، هر چه‌ بود خواندم‌."
از سه‌ روز پیش‌ چند بار پرسیده‌ بود: "دیگه‌ چه‌ نوشته‌، خداكرم‌؟"
خداكرم‌ هم‌ خوانده‌ بود كه‌ زنت‌ ناخوش‌ سخت‌ است‌. اگر پیالة‌ آب‌ توی‌ دستت‌ است‌، بگذارش‌ زمین‌ و زود بیا، مبادا پشت‌ گوش‌ بیندازی‌. دیگر غوره‌بازی‌ درنیاور. آنچه‌ بر سر ما آوردی‌ بس‌ نیست‌؟ از بس‌ چشمت‌ همه‌اش‌ دنبال‌ پول‌ است‌، شاید ناخوشی‌ ماه‌ بگم‌ یا از آن‌ بدتر هم‌ برایت‌ چیزی‌ نباشد. دوباره‌ می‌گویم‌ اگر شیر مادرت‌ را خورده‌ای‌ و پای‌ سفرة‌ پدرت‌ نشسته‌ای‌، هر چه‌ زودتر بیا و برو.
نامه‌ از زبان‌ درویش‌ بود.
"خداكرم‌، پشتش‌ چیزی‌ ننوشته‌ن‌؟"
"اگر باور نمی‌كنی‌، بده‌ یكی‌ دیگه‌ بخونه‌."
"باور می‌كنم‌، اما. . ."
"چه‌ می‌خواهی‌ بگویی‌، عبدالله؟"
عبدالله گفت‌: "یك‌چیزی‌ شده‌ و تو نمی‌گویی‌."
خداكرم‌ گفت‌: "اگه‌ چیزی‌ بود به‌ تو می‌گفتم‌."

 

برای خوندن بقیش به ادامه مطلب برید



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:سنگ,سیاه,سنگ سیاه داستان, :: 18:13 :: نويسنده : mnv

داستان


نامم را انتخاب کرده بودند پیش از انکه به دنیا بیایم.

تا به دنیا امدم در گوشم اذان گفتند و دینم را انتخاب کردند.

مرا به مدرسه فرستادند تا بیاموزم انچه را که در اینده جامعه به ان نیاز دارد.

مرا به پارک میبردند تا تفریح کنم.

مرا به مهمانی میبردند تا اجتماعی شوم.

و اینگونه مرا بزرگ میکردند تا بزرگ شوم.

وقتی بزرگ شدم مرا به سربازی فرستادند.

از سربازی که برگشتم ، دختر مورد علاقه ام را برایم پیدا کرده بودند!

مرا به سر کار فرستادند تا بتوانم خرج زندگی مشترکم را تامین کنم.

پدر و مادرم که ارزوی داشتن نوه داشتند مرا وادار کردند که بچه دار شوم.

پیش از انکه فرزندم متولد شود ، نامش را انتخاب کردم و زمانی که متولد شد پدرم در گوشش اذان گفت.
سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 12:40 :: نويسنده : mnv
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید راز این هستی چیست؟ ما چرا آمده ایم؟ کار ما نیست گذر از هستی گذر از آدم ها کار ما شاید پر کردن تنهایی یک دل تنها باشد
نويسندگان