دست خدا
hihi زندگی پر از داستان
این دنیا فقط با داستان زنده است.

دست خدا

 

کودک زمزمه کرد:خدا یابامن  حرف بزن.

و یک چکاوک در مرغزار نغمه سر داد.

او فریاد کشید خدایا با من حرف بزن

صدای آسمان غرمبه آمد

اما کودک گوش نکرد

او به دور و برش نگاه کرد و گفت:

خدا یا بگذار تو را ببینم.

ستاره ای درخشید اما کودک ندید.

او فریاد کشید خدایا معجزه کن

نوزادی چشم به جهان گشود اما کودک نفهمید.

او از سر نا امیدی گریه سر داد .

خدا یا به من دست بزن بگذار بدانم کجایی

خدا پایین آمد و بر سر کودک دست کشید

اما کودک دنبال یک پروانه کرد

او هیچ در نیافت و از آنجا دور شد.

 



نظرات شما عزیزان:

mahsa
ساعت12:03---23 مرداد 1391
سلام عزیز....من لینکت کردم....گفتی بهم خبر بده اومدم بهت خبر بدم که لینکت کردم...دیگه عرضی نیست..مواظب خودت باش...فعلا بای بای

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 11:12 :: نويسنده : mnv

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید راز این هستی چیست؟ ما چرا آمده ایم؟ کار ما نیست گذر از هستی گذر از آدم ها کار ما شاید پر کردن تنهایی یک دل تنها باشد
نويسندگان