hihi زندگی پر از داستان
این دنیا فقط با داستان زنده است.
مرد پولداری در کابل، در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله رستورانی ساخت که در آن موسیقی بود و رقص و به مشتریان مشروب هم سرویس می شد. ملای مسجد هر روز موعظه می کرد و در پایان موعظه اش دعا می کرد تا خداوند صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی را بر این رستوران که اخلاق مردم را فاسد می سازد، وارد کند. یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و یگانه جایی که خسارت دید، همین رستوران بود که دیگر به خاکستر تبدیل گردید.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیر دوام نکرد. صاحب رستوران به محکمه شکایت کرد و از ملای مسجد تاوان خسارت خواست. ملا و مومنان البته چنین ادعایی را نپذیرفتند. قاضی هر دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلو صاف کرد و گفت: نمی دانم چه حکمی بکنم. من هر دو طرف را شنیدم. از یک سو ملا و مومنانی قرار دارند که به تاثیر دعا و ثنا باور ندارند از سوی دیگر مرد می فروشی که به تاثیر دعا باور دارد… نظرات شما عزیزان:
دوست عزیز وب خیلی خوبی داری مطالب جالب و خوندنیی تو وبت هست خیلی لذت بردم
سلام.خوبی؟وبت خیلی عالیه
من این افتخارو داشتم که یه گالری عکس و مجله اینترنتی از بازیگران درست کنم.تو این وب عکسایی از بازیگران ایرانی.هالییوود.بالیوود.امریکای لاتین.خواننده ها .ورزشکاران.و مدل های ایرانی خارج از کشور رو گذاشتم. بهم سر بزن.حتما خوشت میاد.نظر یادت نره ها.اگه خواستی لینکم کن بعد بگو بلینکمت.اوقات خوش پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:12 :: نويسنده : mnv
پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |